مدیرکل بهزیستی استان تهران از حضور دو هزار کودک کار شاغل در مترو طی فصل زمستان خبر داد؛
تعداد بازدید : 1
الیورتویستها زیر پای پایتخت!
نویسنده : دریا قدرتیپور / گروه جامعه
«دو هزار کودک کار» رقمی عجیب و بزرگ از کودکانی که نه فقط در خیابان بلکه تنها در مترو تهران مشغول به کارند. آمارهای رسمی از تعداد واقعی کودکان کار در پایتخت، چندان مشخص نیست، اگر هم باشد، مخدوش و بیبنیان است. امین شاهرخی، مدیرکل بهزیستی استان تهران چندی پیش از تعداد دو هزار کودکی نام برد که در مترو کار میکنند. کودکانی که با انواع و اقسام آسیبها دچار هستند. به نظر این مقام مسئول، سازمان بهزیستی پیگیر ساماندهی این کودکان است. پیگیری که آنطور که باید و شاید به واسطه محدودیتهای بیشمار بهزیستی چندان محلی از اعراب ندارد.
به نظر امین شاهرخی،«ساماندهی کودکان کار و زبالهگرد مسئله قانونگذار است و قانونگذار و مجری قانون با یگدیگر به طور هماهنگ باید این مسئله را برطرف کنند، البته که قانونگذار در این زمینه زحمات خود را کشیده است، اما در زمینه اجرا با مشکل مواجه میشویم، زیرا قانونگذار گفته است که بحث کار کودکان زیر 18 سال منتفی است و شامل جرائم سنگینی است. باید این موضوع در نظر گرفته شود که واقعا قانونگذار کار خود را کرده است و مجری قانون باید وظیفه خود را انجام دهد».
اکنون متولی اصلی جمعآوری کودکان کار، شهرداری است، مرجعی که هنوز نتوانسته با تعداد بیشمار کودکان کار ساماندهی لازم را برای آنها داشته باشد.
شاید به همین خاطر است که کودکان کار همه جا هستند، کودکانی که معلوم نیست سرنوشتشان بعد از اینکه بزرگ میشوند چه خواهد شد.
آنها در بزرگسالی دچار مشکلات فراوانی میشوند، کودکی نکردهاند، یا بهتر است بگویم کودکی خود را با رنج و درد به خاطر دارند. به دلیل نبود سرپرست، او در خیابان هم امنیت ندارد. مورد تحقیر، توهین، تعرض و... قرار میگیرد و کودکآزاری جسمی، جنسی، عاطفی و روانی همه را تجربه میکند.
هزاران هزار برگه پژوهشی هم که در ردیف قفسههای دانشگاهها و پژوهشگاههای جهان و ایران خاک میخورد گویای چنین ادعایی است. پدیدهای حاصل صنعتیشدن و شهرنشینی؛ «کودکان کار و خیابان». از همان آغاز مدرنیته در خیابانها دیده شدند و سرگذشتشان به داستانها و رمانها رسید، الیورتویستها.
نعمتاله علوی، آسیبشناس اجتماعی در رابطه با وجود دو هزار کودک کار در مترو میگوید: کودکان کار در آغوش خیابان با بزهکاریهای زیادی آشنا میشوند.
به گفته او چون این بچهها از خانواده دور هستند و اکثراً در خانوادههایی محروم بزرگ میشوند که بیشترین دغدغهشان سیر کردن شکم بچههاست دیگر به فکر تربیت و بزرگ شدن این بچهها نیستند و در اکثر مواقع این کودکان دچار سوءاستفادههای جنسی و روانی قرار میگیرند.
به اعتقاد علوی، تکتک اعضای جامعه در قبال این اقشار وظیفه دارند و حساسیت روی این بچهها به عهده همه ماست.
این آسیبشناس با اشاره به اینکه تا زمانی که کودکان کار و خیابان تنها به عنوان لکههای سیاه در جامعه تداعیگر بزهکاری باشند نمیتوانیم در قبال آنها مسئول باشیم، مردم باید بدانند که این کودکان محروم تحقیر شدن را خوب میفهمند و این باعث عقدههای روانی بسیاری در رابطه با آینده آنها میشود.
علوی تاکید میکند: باید این کودکان را توانمند کرد و به آنها آموزش داد، با توجه به اینکه بسیاری از این کودکان علاقهمند به درس و یادگیری هستند؛ کسانی که از بیشتر حقوقشان ناآگاهند و نیازمند مشارکت و حمایت هستند.
با تمام اینها انگار هیچوقت قرار نیست قصه کودکان کار و خیابان به پایان برسد چرا که ضعف در برنامههای حمایتی و رفاهی و نیز مسئولیتپذیر نبودن ارگانهایی که وظیفه قانونی در امر ساماندهی کودکان خیابانی دارند، همواره حلقه مفقودهای است که تمام بار این کودکان را بر دوش بهزیستی انداخته است.
مینا شیخ حسینی، مددکار اجتماعی حوزه اعتیاد کودک و خانواده نیز عامل اصلی اجبار کودکان به کار و رشد معضل کودکان کار در شرایط فعلی را فقر حاکم بر خانوادههای آنها میداند.
بر اساس مشاهدات میدانی و تحقیقات پژوهشگران و فعالان اجتماعی در رابطه با افزایش معضل کودکان کار، این آسیب اجتماعی به دلیل ضعف مالی والدین در تامین نیازهای حداقلی اعضای خانواده است و در این میان کودکان مجبور به کار میشوند.
این در حالی است که گروههایی از این کودکان که به صورت باندهای سازمان یافته به فروشندگی در خیابانها یا تکدیگری مشغول هستند تحت شرایطی بسیار سخت و طاقتفرسا زندگی میکنند. تغذیه نامناسب، بیخوابی و عدم امنیت جسمی و جنسی به شدت این کودکان را تهدید میکند و این کودکان را برای کنترل دقیق و عدم برقراری ارتباط با مردم همواره در ترس و خشونت جسمی نگه میدارد. بخش دیگری از این کودکان کار نیز نه تنها در مترو ، بلکه در کارگاهها مشغول به کار هستند. اکثرا این کارگاهها محیطی کاملا غیربهداشتی و کار سنگین و ساعات کار طولانی دارند و کودکان از امنیت کاری و جسمی و بهداشت کافی و تغذیه مناسب برخوردار نیستند.